به گزارش قدس آنلاین خراسان رضوی ، محسن امیدخدا فرزند شهید محمود امید خدا ،عضو انجمن هنرمندان ایران و فرانسه، عضو انجمن دانش پژوهان شاهد می باشد که تاکنون بیش از بیست نمایشگاه داخلی و خارجی را در کارنامه هنری خود دارد.با وی درباره هنر وحال واحوال اینرزوهایش به گفتگو نشسته این که می خوانید:
در ابتدای گفتگو اجازه بدهید با این سوال آغاز کنیم که تعریف شما از هنر چیست؟
تاریخ بلند هنر نقاشی با ظهور و بروز زندگی بشر در غارها دیده میشود. تخیل و رویاهای بشر توسط هنرهای تجسمی معرف نیاز بشر به نمادهای تجسمی بوده است. اصولا فرهنگ و اندیشه در پرتو تصویر تکامل یافته است و اشکال و نمادها جهت مطالعه و بازآفرینی صور ذهنی موجب تشکل مدنی و صنعتی شده است. دست آوردهای جامعه بشری محصول ارتباط بصری و تعامل ذهن و عین، تکاپوی انسان را برای سازندگی و خلاقیت نشان میدهد.
رابطه هنرهای تجسمی با نیازهای فردی و اجتماعی، رابطای مستقیم داشته است. و اصولا همین نیاز فرد و جامعه است که تولید هنر را شکل داده است. هر اثری که در تاریخ شکل گرفته محصول دریافتهای ذهنی برای پاسخ به نیازهای روانشناختی، اخلاقی، معنوی، و یا صنعتی بوده است. یعنی اینکه گستره هنرهای تجسمی در متن زندگی بشر هم پاسخگوی نیازهای معنوی او بوده است و هم نیازهای روزمره زندگی، نیازهای روحی و فکری در غالب موضوعات و ساختارهای تصویری موجب تلفیق نیروهای مثبت جهت برخورد با خلاء های شناختی قدرت، ذهن را برای حل مسائل دشوار زندگی آماده میکند و بخش کاربردی تصویرسازی در رفع محدودیتها و چالشهای زیست محیطی در شکل دادن و ساختن صنایع در غالب طراحی صنعتی راه حل بزرگی در حل مشکلات انسان بوده است. برای مثال ابزار کار، ابزار دفاعی، طراحی وسائل زندگی، معماری و ترافیک دیگر مایحتاج بشر توسط طراحی و تجسم شکل گرفته است.
- نقاشی که بازگوی درد جامعه باشد، در کجای نگاه شماست؟
در خصوص بیان دردها و چالشهای اجتماعی توجه من به طبقه روستاییان که قشر محروم جامعه هستند با بیان شکل زندگی های ساده آنان، مناظر زیبای خانههای روستایی بوده است و با تصویر روش زندگی روستائیان جهت توجه به این قشر محروم را با برگزاری چند نمایشگاه از روستا به تصویر کشیدهام.
- جامعه کنونی ایران چقدر با نگاه نو در نقاشی آشناست؟
هنر نقاشی بسیار گسترده است و نقش خیال و تصویر در معماری و مبلمان شهری، و فرهنگ بصری جامعه در اشکال مختلف نشاندهنده هوش بصری جامعه است. ما هر آنچه میبینیم و مصرف میکنیم چه در غالب حجم و شکل و رنگ به نحوی شکلی از نقاشی است. ما در واقع در دنیای نقاشی زندگی میکنیم زیرا جهان خلقت نیز نقشی الهی است که الهام بخش فرهنگ و تمدن عمومی است. جامعه ما میبایست برای تحولی پویا به دانش هدف نقاشی و تصویر سازی بیشتر توجه کند. زیرا محصولات هنری موجب رشد درک بصری جامعه خواهند بود.
و ارتقاء درک بصری، خلاقیت و نوآوری را به دنبال خواهد داشت. در حال حاضر متاسفانه عدم توجه و حمایت مسئولین از هنر در اشکال مختلف موجب سقوط اخلاقی و هنجارهای اجتماعی شده است . رشد بیماریهای روانشناختی و عصبی و رفتار شناختی جامعه که در عصبیتها و برخوردهای خشن دیده می شود. معماری پریشان و آشفته، ترافیک به هم ریخته، هوای آلوده همه نشانه دوری از درک زیبا هنر و مبانی زیبا شناختی است.
- اقتصاد در هنر از نگاه شما چگونه است؟
رابطه اقتصاد و هنر، یک رابطه متقابل و بنیادین است یعنی هرچه بیشتر گسترش مییابد نقش خلاقیت و سازندگی و به دنبالش رشد اقتصادی پویاتر خواهد بود. هر چه اقتصاد پویا باشد فعالیتهای هنری تحرک بیشتر و تولید بیشتر خواهد داشت. ارتقاء اشکال بصری موجب تعالی ذهن و تخیل افراد خواهد بود. این البته بستگی به درک، از تصویرسازی دارد همانطور که اشاره شد، هنر پدیدهای است که شکل میگیرد و الهام گرفته از دانش و فهم ما از جهان دارد و تا آن تخیل و تجسم نباشد چیزی تولید نمیشود چه در ابعاد نیازهای روحی و روانشناختی تربیتی و چه در ابعاد نیازهای کاربردی و مصرفی. برای مثال تابلوهای زیبا و مناظر و جلوههای خاص در زیبایی طبیعت موجب شکوفائی دریافت ذهنی خواهد شد. و با طراحی نیازهای ابزاری و مصرفی مثل وسائل زندگی (اتومبیلها، هواپیما، ساختمان و ...) شکل دیگری از نیاز زیست محیطی انسان را تامین میکند. اقتصاد محصول شعور و سازندگی است و تا شعور و بینش را پرورش ندهیم اقتصاد رشد نمیکند.
- نقش گالری داران در بهبود نگاه هنر را چگونه تفسیر می کنید؟
گالریهای نقاشی به عنوان مکانی که نیازهای بصری و زیباشناختی روح جامعه را پاسخگو هستند در جذب و هدایت علایق مشتریان خویش بسیار تاثیر گذارند. آگاهی از زمان و شرایط و نیازهای انسان معاصر بخشی از کیفیت رشد و سلامت بصری را تضمین میکند. جلوههای مختلف و سبکهای مختلف هنرهای تجسمی هرکدام گوشهای از علایق عاطفی جامعه را تامین میکند که در صورت نبود نگاه کارشناسی میتواند تهدیدی برای اعتماد مردم باشند. در حال حاضر نگارخانه ها و گالریها تعریف متفاوتی دارند و خلاء کارشناسی واحد بر عملکرد آنها موجب آسیب زیادی به نقش گالریها و رشد دریافت بصری مردم دارند. گالری نقاشی میبایست زیر نظر کارشناسان تحصیل کرده و با ممیزی خاص اداره شود در حالی که این طور نیست و مدیریت فرهنگ و هنر با بیتوجهی به گالریها عملکرد آنان را از نظر علمی زیر نظر ندارد و افراد سودجو به هر شکلی و با هر کیفیتی بستر اقتصادی علمی، هنری و فروش آثار هنری را تضعیف کردهاند. در حالیکه در نگارخانهها مدیریت باید مورد ممیزی قرار گیرد و تعیین صلاحیت مدیران گالری باید تایید شود. نگارخانهها و گالریها میبایست به معرفی آثاری بپردازند که به رشد فرهنگ بصری مردم کمک کنند و در اینجا کمیت مهم نیست بلکه کیفیت است که نقش سازنده دارد.
- نقش اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در حمایت هنرمندان چیست؟
وزارت فرهنگ و هنر که رسالهاش حمایت مالی و معنوی از گسترش هنر و هنرمندان است متاسفانه در جامعه ما بسیار محجور و بیبرنامه و حتی در مواردی ناآگاهانه موجب گلایهمندی هنرمندان و هنردوستان بوده است. بی توجهی به مبانی اقتصادی فرهنگ و گسترش ظرفیتهای علمی و هنری آسیبهای زیادی در فضای فکری و معنوی جامعه ایجاد کرده است. نفوذ تاثیر فرهنگ بر تعالی جامعه حمایت و تبلیغ از هنرمندان در رشته های مختلف خصوصا هنرهای تجسمی کاستیهای بسیار زیادی دارد که ریشه در بیتوجهی مبحث هنر در مدارس و آموزش و پرورش دارد. اداره فرهنگ میتواند با خرید آثار نفیس از هنرمندان و فروش آثار در کشورهای مختلف هنرمندان را حمایت کند.
دفاتر اداره فرهنگ و ارشاد نه تنها برای زیباسازی اداره فرهنگ از آثار هنرمندان استفاده نمیکند و برای مثال در کشورهای دیگر اداره فرهنگ با معرفی خرید و نمایش آثار برجسته هنرمندان خویش، محیطی فاخر برای بازدیدکنندگان فراهم نموده است.
در نهایت باید وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و هنر که مسئولیت مستقیم در پرورش و پیشرفت حوزههای تجسمی را و هنرهای مختلف را دنبال کنند. با تفکری پویا و انقلابی جهت گیری تازهای را به برنامههای فرهنگی خویش بدهند.
نظر شما